جدول جو
جدول جو

معنی محمد ثانی - جستجوی لغت در جدول جو

محمد ثانی
(مُ حَمْ مَ دِ)
ابن مراد ملقب به فاتح سلطان عثمانی. وی نوبت اول در 847 و نوبت دوم در 848 و نوبت سوم در 855 به سلطنت نشست و در 886 هجری قمری درگذشت. رجوع به محمد فاتح شود. (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 239)
ملقب به المهدی بن هشام بن عبدالجبار. یازدهمین خلیفۀ اموی اسپانیا (399 ربیع الاول 400 هجری قمری و نوبت دوم از شوال تا ذوالحجه 400 هجری قمری). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ دِ)
ابن ناصر شاه. چهارمین و آخرین از خلجیان مالوه. (916- 937 هجری قمری). (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 280)
سی یا سی ویکمین از سلاطین عثمانی. (1223- 1255 هجری قمری). (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 176)
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن مظفر بن محتاج چغانی از امیران آل محتاج. کنیت او ابوبکر است. امیرنصر بن احمد سامانی به سال 321 هجری قمری سپاهسالاری عساکر خراسان و هم حکمرانی آن ناحیت به وی مفوض داشت و تا آخر عمر آن منصب داشت و در پایان عمر به علت بیماری طویل شغل او را به پسر وی ابوعلی احمد دادند. وفات محمد در چغانیان به سال 329 هجری قمری بود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به آل محتاج شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دِ مِ)
ابن یوسف الثالث، ملقب به متمسک. چهاردهمین از ملوک بنی نصر به غرناطه. (820- 831 هجری قمری) و نوبت دوم (833- 835 ه. ق) و نوبت سوم (835- 848 هجری قمری) (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 94)
لغت نامه دهخدا
محمد بن ابی معتوج، از مردم باجهالزیت در ساحل و از خرۀ رصفه است، در آن نشو و نما کرده و از شاگردان محمد بن سعید ابروطی بوده است، حاضرجواب و بدیهه گو و شجاع بود و در حق ابوحاتم زینی و هجاء او گفته است:
ابا حاتم سدّ من اسفلک
بشی ٔ هو الشطر من منزلک،
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
محمد بن محمدالغانمی مکنی به ابوسعد. وی کتابی تصنیف کرده که آن را قراضه الطبیعیات نام نهاده است و تصانیف دیگری هم دارد. در پند و اندرز سخنانی دارد و از آن جمله است: اقنع بالقلیل لنافع الذی لا یتبعه شر. رجوع به تتمۀ صوان الحکمه ص 104 و تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تألیف دکتر صفا ص 234 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
محمد عبدالواحد. یکی از متأخران هم عصر صاحب کتاب محاسن اصفهان که در ذیل ذکر هشتم این کتاب نام او در عداد بزرگان اصفهان یاد شده است. (ترجمه محاسن اصفهان چ اقبال ص 123)
ابن حسین مکنی به ابوالغنائم موشیلی از اهالی موشیل که دهی است به آذربایجان و یا منسوب است به موشیلا که کتابی است ترسایان را و جدش نصرانی بود
ابن محمد بغدادی حنفی متوفی در حدود (1030 هجری قمری) او راست: کتاب حصن الاسلام در اصول و فروع دین. (کشف الظنون چ 1 استانبول ج 2 ص 439)
ابن محمد بغدادی، مکنی به ابومحمد. او راست: کتاب مجمع الضمانات و کتاب ملجاً القضات عندتعارض البینات. (معجم المطبوعات ستون 385 و 515)
ابن رحمه. یکی از عمال الراضی بالله ، (اخبار الراضی بالله ، الاوراق ص 142)
ابن محمد برجی صاحب ابونعیم اصفهانی. از مردم برج، قریه ای به اصفهان
محمد محمد غانم، وی ازافاضل عصر خویش و دیوان شعرش همه جا شهرت داشته است و او جد غانمی محدث است. (انساب سمعانی ورق 406). نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
لغت نامه دهخدا
(عَمْ ما)
محمد بن کامل عمانی. محدث بود و از أبان بن یزید عطار روایت کرده است. و محمد بن زکریای اضاخی از وی روایت دارد. (از معجم البلدان یاقوت) (از اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر ج 2 ص 151). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
لغت نامه دهخدا
محمد افندی، از شعرای متأخر عثمانی است اصل وی از قصبۀ کلیس ولایت حلب است، وی از آنجا به قسطنطنیه آمد و در صف خواجگان قرار گرفت و شغل دفترداری و کتابت یافت مرگش بسال 1172 هجری قمری است، در وفات راغب پاشا صدراعظم رثائی دارد که این دو بیت از آن است:
کرم مقاطعه سی تا زمان حاتمدن
قالوب مزاد ده بر کمسه اولمیوب طالب
کیمک نقود عطایاسی وارآنی آله جق
مگر جناب صدارت پناه اوله راغب،
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2013)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دِ عَ شَ)
ابن سعد ملقب به زغل بیست ویکمین از ملوک بنی نصر به غرناطه (890- 892 هجری قمری). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 94)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دِ)
هیجدهمین از خانان اوزبک خیوه پس از عرب محمد ثانی و پیش از یادگار. طبقات سلاطین اسلام ص 250
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دِ)
دوازدهمین از امرای ازبک شیبانی (1007 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا